بازمانده تایبادی

بازمانده تایبادی

تاکید مقام معظم رهبری درجلوگیری از نفوذ دشمنان، برگرفته ازمبانی اسلام ناب محمدی است


تاکید مقام معظم رهبری درجلوگیری از نفوذ دشمنان، برگرفته ازمبانی اسلام ناب محمدی است

تاکید مقام معظم رهبری درجلوگیری از نفوذ دشمنان در نظام جمهوری اسلامی و تاکید بر اقتصادمقاومتی وچشم نداشتن به دست دشمن برگرفته ازمبانی اسلام ناب محمدی است و پیروی ازمنویات مقام معظم رهبری باعث عزت وسرافرازی ملت ایران خواهد بود.

به گزارش تایبادخبر، اسلام و قرآن برای مسلمانان کتاب سعادت و راهنمایی است که درتمامی ابعاد زندگی بشر بهترین دستورات را برای اداره جهان اسلام و نحوه مراودات مسلمانان ازنظر سیاسی ، اقتصادی،اجتماعی و مبارزاتی را برای مسلمین دارد. با نظری به برخی از آیات قرآن کریم دلیل تاکید اسلام وقرآن برای دشمن شناسی روشن می شود. بیش از ۱۵۰۰ آیه در قرآن در زمینه دشمن شناسی وجود دارد که ۳۰۰ آیه آن در مورد نفاق و نفاق شناسی است ، قرآن جبهه منافقان را در درون جبهه کفار و دشمنان مطرح می کند.

در این یادداشت با استناد به آیات کریمه قرآن در باب استکبار و استکبار ستیزی می پردازیم تا علت این مهم برای خوانندگان محترم مشخص گردد، دلیل اینکه اسلام و رهبری تاکید دارند “دربرخورد با معاندین و استکبارحواسمان جمع باشد” چیست؟

نشانه های استکبار از نگاه مکتب علوی وقرآن بشرح زیل است :

۱- پیمان‌شکنی: انسان‌ها و جوامع استکباری به هیچ عهد و پیمانی پایبند نیستند و به جهت خود برتر بینی حاضر نمی‌شوند که با دیگران برخورد مشابه داشته باشند. در آیاتی از قرآن، به خوی و خصلت یهودیان اشاره می‌شود. گفته شده است که یکی از عوامل پیدایش استکبار، خود برتر بینی است. یهودیان از آنجا که به گزارش قرآن خود را ابناءالله (فرزندان خدا) می‌شمارند بر این باورند که از دیگر نژادها و اقوام بشری، برتری دارند. در برخی از گزارش‌های توراتی آمده است که آنان از فرزندان آدم وحوا و فرشتگانی هستند که به عقد زناشویی فرزندان آدم درآمده‌اند و دیگر انسان‌ها از فرزندان افراد پستی بودند که فرزندان آدم با آنان زناشویی کرده ونسل را افزایش داده‌اند. این نوع نگرش در آفرینش خود، چنانکه ابلیس دچار شد وخود را برتر از آدم دانست و گفت که من از او برترم چون از آتش پدیدار شده‌ام عاملی است که دیگران را از آدمی دور می‌سازد و با هم‌گرایی و جامعه‌پذیری درتضاد می‌باشد. برآیند این تفکر و بینش وگرایش وحتی منش، آن است که نسبت به پیمان‌هایی که با (دیگران) می‌بندند وفادار نباشند. در قرآن گزارش می‌شود که یهود به جهت خوی استکباری خود برتربینی اگر دیناری را به وام و امانت از (دیگری) به دست داشته باشند آن را پس نمی‌دهند. (آل‌عمران/ ۷۵) این عدم وفا به قوانین و اصول ابتدایی و پیمان‌شکنی از آن روست که خوی ومنش استکباری دارند. بنابراین یکی از نشانه‌ها و نیز آثار استکبارورزی، عدم وفا به پیمان‌ها وعهد و قانون است. چنانکه قرآن به پیامبران نسبت به مستکبران هشدار می‌دهد که: به خدا سوگندهای سخت خوردند که اگر بیم دهنده‌ای بیاید بهتر از هر امتی هدایت یابند، ولی چون بیم‌دهنده‌ای آمد جز نفرت و بیزاریشان نیفزود؛ زیرا آنان قصد و نیت سرکشی و استکبارورزی در زمین و نیرنگ‌های بد و زشت را دارند، هر چند که این نیرنگشان جز نیرنگ بازان و اهل آن را در برنمی‌گیرد. (فاطر آیات ۴۲ و ۴۳). در این آیات  به صراحت بیان شده است که علت پیمان‌شکنی با آن همه سوگند، جز خوی و خصلت استکباری و نیرنگ‌ورزی آنان نبوده است وامروز آمریکا نیز تحت نفوذ یهودیان می باشند واین نگرش درسران آمریکا نیز تسری دارد .

۲- اتهام دروغ به دیگران بستن: از دیگر نشانه‌های خصلت استکبارورزی آن است که خود را تنها راستگویان و درستکاران می‌دانند و دیگران را دروغگو قلمداد می‌کنند. از این رو اگر از زبان دیگری مطالب حق و درستی را بشنوند و با آنکه آن راحق و درست و راست می‌یابند ولی چون جز به خود باور نداشته و دیگران را کس نمی‌شمارند آنان را متهم به دروغگویی می‌کنند و به تکذیب ایشان می‌پردازند. قرآن گزارش می‌کند که این خصلت مستکبران موجب شد که نه تنها زمینه برای پذیرش حق در آنها فراهم نشود بلکه به دروغگویی اهل حق اقدام کنند و آنان را به عنوان دروغگویان از خود برانند. قرآن می‌فرماید: هنگامی که آیات ما بر ایشان خوانده شود، با خود برتربینی وخودپسندی روی برمی‌گردانند. (لقمان آیه ۷) قرآن این روش آنان را به خاطر پیروی از هوا و هوس دانسته می‌فرماید: هر گاه رسولی می‌آید که با خواسته‌های نفسانی آنها همراه نیست استکبار می‌ورزند و در پی همین بزرگ‌بینی گروهی از پیامبران را تکذیب و گروهی را می‌کشند. (بقره آیه ۸۷)

۳- کشتن مخالفان و دعوت‌گران به حق: در آیه پیشین گفته شده که خوی استکباری انسان موجب می‌شود تا اهل حق و دعوت کنندگان آن را تنها به جهت آنکه برخلاف هوا و هوس آنها عمل می‌کنند، می‌کشند (بقره آیه ۸۷) این خصلتی است که در جهان امروز، مستکبران در پیش گرفته‌اند وهر آن کس که مخالف هوا و هوس و خواسته‌های آنان رفتار نمایند به اشکال مختلف از صحنه اجتماع خارج می‌کنند. تخریب شخصیت یا ترور فیزیکی شخص یا ترور شخصیت او از روش‌هایی است که مستکبران بدان تمسک می‌جویند. تکذیب و اتهام دروغ‌گویی و خلاف‌گویی، روشی است که در راستای کنار نهادن اجتماعی و از میان بردن وجه اجتماعی دعوتگران حق وحقیقت انجام می‌شود.اگر این روش، ناکارآمد بود و نتیجه مطلوب نداشت اقدام به ترور شخص و از میان بردن فیزیکی او می‌کنند.

۴- مخالفت با حق: از دیگر آثار و پیامدهای فردی و اجتماعی خصلت استکباری آن است که با حق و حقیقت به مخالفت می‌پردازند. هر چیزی که برخاسته و یا نمادی از حق باشد، در نظر ایشان امری باطل است که باید به شدت با آن مبارزه کرد و اجازه فعالیت و رشد و بالندگی به آن نداد. اگر با توحید به عنوان یک امر معقول و حق ثابت عقلانی مبارزه می‌کنند و یا با نمادهای عبادتی و مناسک مرتبط به آن به مخالفت می‌پردازند در این راستاست. قرآن تاکید می‌کند که مستکبران به جهت همین خصلت استکباری از توحید و عبادت خدای یگانه سرباز می‌زنند؛ زیرا آن را مخالف هوا و هوس خود می‌بینند. (صافات آیات ۳۵ و ۳۶ و نیزنساء آیه ۱۷۲ و غافر آیه ۶۰)

۵- درخواست‌های نامعقول: آنان چون خود را در مقام برتر می‌دانند، باور ندارند که دیگران می‌توانند حق باشند، به حق بگویند و یا امری معقول را بیان و یا ارائه دهند. نگرش جامعه غربی در مسئله افکار و اندیشه‌ها در جامعه معاصر بیانگر این خصلت استکباری آنان است. آنها بر این باورند که اندیشه و عقل غربی کامل‌ترین اندیشه و تمدن و عقلی است که انسان به آن رسیده است. نظریه پایان تاریخ فوکویاما که تاکید می‌کند اندیشه لیبرال دموکراسی غربی بهترین و برترین اندیشه‌ای است که انسان بدان رسیده است و می‌بایست با این اندیشه پایان تاریخ اندیشه‌ای انسان را در این زمینه اعلام کرد،‌ برآیندی از همین تفکر و خصلت استکباری انسان و جامعه غربی است. آنان بر این باورند که برترین اندیشه معقول را به جامعه انسانی ارائه داده‌اند و می‌بایست دیگران (همه تمدن‌ها و اندیشه‌های دیگر) این اندیشه برتر را بپذیرند. در حقیقت این خوی استکباری است که موجب می‌شود درخواست غیرمعقولی را (نابودی همه فرهنگ و تمدن‌ها یعنی آن روی سکه که هانتینگتون در جنگ تمدن‌ها اعلام می‌کند) از جوامع دیگر داشته باشند. بنابراین از خصایص روحیه استکباری این است که همواره خود را در جایگاه برتر ببینند و از دیگران درخواست نابخردانه‌ای داشته باشند. قرآن در این باره با اشاره به مثالی می‌فرماید: آنان که امیدی به دیدار ما ندارند می‌گویند که چرا بر ما فرشتگان نازل نمی‌شوند و یا چرا ما خدایی را که پروردگار ماست نمی‌بینیم؛ این درخواست از آن روست که آنان خودشان را بزرگ و برتر می‌بینند و تکبر می‌ورزند و برتری شگفتی در خود می‌جویند. (فرقان آیه ۲۱)

۶– لجاجت و حق‌ناپذیری: نتیجه طبیعی خود برتر بینی این است که انسان از جاده حق و حقیقت دور شود و در برابر حق به لجاجت بپردازد. کسی که برای دیگری ارزش انسانی و یااجتماعی قائل نیست و دیگری را در حد و اندازه‌های خود نمی‌داند، هرگز سخن دیگری را نمی‌پذیرد و با او از سر گفت و گو وارد نمی‌شود. اصل لجاجت و یکدندگی امری طبیعی برای مستکبران است. مستکبر چه شخص و چه جامعه وقتی خود را قوی‌تر و برتر و داناتر و تواناتر از دیگری دانست و یا بر این باور بود نمی‌تواند از دیگری چیزی به نام حق را بپذیرد؛ باور ندارد که دیگری بر عقل و روش معقولی باشد و یا بهتر از او بفهمد و درک کند. بنابراین یافته‌های دیگری هر چه باشد امری غیرمعقول و نادرست و باطل است و می‌بایست با آن مبارزه و مخالفت ورزید. همین روحیه مستکبری و زمینه‌های آن موجب می‌شود تا با حقی که در نزد دیگری است به لجاجت بپردازد و آن را نپذیرد (فصلت آیه ۱۵ و جاثیه آیه ۶ تا ۸)

۷- احساس غرور و قدرت: چنین شخصی یا چنین کشوری در خود احساس غرور و قدرت می‌کند و کسی را در جهان بنده نیست. روحیه خود برتر بینی در آفرینش و عقل و هوش و خرد موجب می‌شود که خود را چنان پندارد که بر همه موجودات و یا همنوعان سرآمد است و دیگران به جهت فقدان عقل و خرد و کاهش آن، باید سر به آستان او بمالند. این احساس غرور و قدرت، وی را از پذیرش دیگری و هم‌ردیف بودن باز می‌دارد و جامعه‌پذیری و هم‌گرایی را با بحران مواجه می‌سازد. کسی که از چنین روحیه و خویی برخوردار است هرگز با دیگری خود را در یک سطح نمی‌بیند و خواهان اطاعت دیگری از خود است. (فصلت آیه ۱۵ و جاثیه آیات ۶ تا ۸)

۸- استبداد و خودکامگی: برآیند طبیعی چنین بینش (جهان‌بینی) و نگرش (نظریه عملی) و گرایش (رویکرد عملی) رفتاری استکباری در جامعه است. افراد و یا جوامع استکباری که به چنین نگرش و رویکردی رسیده‌اند در نهایت آن را به شکل استبداد و خودکامگی نشان می‌دهند. اجبار دیگران به پذیرش دیدگاه‌ها و رفتار از نتایج طبیعی چنین تفکر و رویکردی است. مستکبر در این هنگام دیگری را نمی‌پذیرد و می‌کوشد تا دیگری را به هر شکلی تحت سلطه خود درآورد. این خوی اختصاص به حوزه عمل نداشته و حتی دیگر حوزه‌های انسانی را درمی‌گیرد. مستکبران و یا جوامع استکباری خواهان تسلط بر افکار و اندیشه و عقاید دیگران هستند. با هر فکر و عقیده مخالف، به شدت مبارزه می‌کنند و می‌کوشند تا دیگران در حوزه افکار و اندیشه نیز تحت سلطه و سیادت آنان قرار گیرند.

 

ازآنچه گذشت این نتیجه را می گیریم که استکبار ازمصادیق طاغوت است واگر در جهان امروز نگاهی به دولت ها و ملت ها بیندازیم به سادگی می توانیم دو جبهه حق و باطل را شناسایی کنیم. جبهه باطل کسانی هستند که دعوت به ظلم، فتنه، آشوب، بی حجابی، زنا، فحشا، منکر و مانند آن می کنند و با رسانه ها و ابزارهای شیطانی می کوشند تا بنیاد ارزش های اخلاقی و خانوادگی و اجتماعی را سست کنند. از این رو، اگر انسانی در جبهه ارزش ها نجنگد می بایست در جبهه ضدارزشی طاغوت قرار گیرد و همراه آنان باشد. هر کسی که ولایت حق و اولوالامر را نپذیرد و خواهان عدالت نباشد، خواهان طغیان و طاغوت و ظلم و تجاوز خواهد بود. انقلاب اسلامی ایران در حقیقت به عنوان یک شاخص مهم امروزی به انسان ها کمک کرد تا بتوانند به سادگی و آسانی جبهه حق و باطل را از هم بشناسند و ولایت الهی را از ولایت طاغوت جدا کنند. از اینرو استکبار جهانی به رهبری آمریکا و غرب به عنوان طاغوت و ولایت شیطانی شناخته شده است و ولایت فقیه و ولایت ایمانی به رهبری ایران در جبهه ولایت الهی قرار گرفته است.

اگر در کنار محکمات اسلام و انقلاب چون ولایت فقیه، معارف ارزشی اهل بیت(ع) و استکبارستیزی و عدالت خواهی نایستیم در حقیقت در ولایت طاغوت قرار گرفته ایم که موجبات خشم و غضب الهی در دنیا و آخرت را سبب خواهد شد. از آنجایی که طاغوت همواره در مقابل ولایت الهی قرار دارد و دست از توطئه برنمی دارد، از مؤمنان خواسته شده است که از ولایت طاغوت تبری جویند و به ولایت الهی تولی یابند. بر این اساس کفر به طاغوت به معنای نفی ولایت آن، بخشی از مؤلفه اظهار ولایت الهی خواهد بود. (نساء۶۰) در همه ادیان و مذاهب الهی و کتب آسمانی این معنا مورد تأکید قرار گرفته است که اطاعت الهی جز از راه نفی ولایت طاغوت اثبات پذیر نمی باشد. بنابراین لازم است که مؤمن نسبت به ولایت طاغوت کفر ورزد و اطاعت آن را نفی کند. آیه ۲۵۶ سوره بقره تبیین می کند که مؤمنان باید به زبان، کفر خویش را نسبت به طاغوت و ولایت آن اعلان کنند.

البته ایمان واقعی زمانی است که این اعلام مواضع و برائت جویی از طاغوت همراه با تصدیق قلبی باشد. این مسئله از آن جا مورد تأکید است که انسان موجودی مختار است و خداوند با آن که ولایت تکوینی بر همه هستی دارد از بشر به عنوان مکلف مختار می خواهد تا خود راه خویش را برگزیند و کفر خویش به طاغوت را اعلان کرده و ولایت خداوندی را تصدیق نماید.

بر این اساس هرگونه داوری و مراجعه به طاغوت به عنوان ورود به ولایت طاغوت و ظلم به خویشتن و جامعه دانسته می شود (نساء۶۰ و ۶۴) زیرا این گونه مراجعات موجب می شود تا طاغوت تقویت شود و جامعه دچار مصائب و مشکلاتی گردد که ریشه در خشم و لعن الهی دارد . مؤمنان باید به هر شکلی شده خود را از ولایت شیطان و طاغوت دور دارند و در ولایت الهی و حق درآیند و در این راه باید مبارزه و جنگ نمایند، زیرا طاغوت هرگز تن به آرامش و صلح نمی دهد و به هر طریقی می کوشد تا جامعه ایمانی را نابود کرده و همه را به ولایت طاغوت درآورد. این گونه است که فتنه جویی، خصلت طاغوت می باشد و مؤمنان لازم است تا زمان از میان بردن فتنه در تمامی جهان تلاش کنند. البته اهل طاغوت و دوستان وی نیز بیکار نیستند و آنان نیز نقشه ها و توطئه ها می کنند ولی همه ترفندها و توطئه های آنان سست و بی بنیاد است و در نهایت از میان می رود. (نساء۷۶)

اگر امروزه شاهد تاکید مقام معظم رهبری درجلوگیری ازنفوذ دشمنان درنظام جمهوری اسلامی وتاکید براقتصادمقاومتی وچشم نداشتن به دست دشمن می باشیم این نگاه ومنطق برگرفته ازمبانی اسلام ناب محمدی است وپیروی ازمنویات مقام معظم رهبری باعث عزت وسرافرازی ملت ایران خواهد بود وبدانیم که عزت واستقلال درطول تاریخ اسلام  متوجه مسلمانان بوده  است که جلوی نفوذ اجانب را درمنطقه خودگرفته اند.

نویسنده: برات کلثومیان جانباز ومدرس دانشگاه

انتهای پیام/

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۵/۲۹
barat kolsomiyan

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی