بازمانده تایبادی

بازمانده تایبادی

روزی سه بار شکنجه شدن در دوران اسارت عادت ما شده بود


روزی سه بار شکنجه شدن در دوران اسارت عادت ما شده بود

آزاده سرافراز تایبادی گفت: ما در تمام مدت اسارت روزی سه مرتبه شکنجه می شدیم و اینقدر اینکار را بعثی ها انجام دادند که به آن عادت کرده بودیم و اگر روزی این اتفاق نمی افتاد برای ما جای سوال بود که چرا شکنجه مان نمی کنند.

به مناسبت ۲۶ مرداد سالروز ورود آزادگان سرافراز به میهن عزیزمان به سراغ ولی محمد اسدی یکی از آزادگان شهرستان تایباد رفتیم تا ضمن تبریک این روز و قدردانی از استقامت و پایداری این عزیز سرافراز گپ و گفتی صمیمانه با وی داشته باشیم.

این آزاده در گفتگو با خبرنگار ما اظهارکرد: در سن ۱۶ سالگی از روستای سیاه لاخ پس از آموزش در تایباد و تربت جام به سپاه امام رضا(ع) مشهد رفتیم و از آنجا از طریق سپاه و بسیج در قالب گردان ثارالله به شلمچه اعزام شدیم.

وی خاطرنشان کرد: قبل از من پدرم جبهه بود اما بدلیل کهولت سن به پدرم گفتم شما وظیفه تان را انجام دادید و الان نوبت منه که وظیفه ام را در قبال این نظام انجام دهم.

این آزاده گفت: در اولین اعزام یعنی در سه ماهه اول حضور در جبهه اسیر شدم و کل مدت اسارتم ۳۰ ماه و ۱۸ روز بود. من جزء مفقودین بودم که بعدا صلیب سرخ اسم مرا بعنوان اسیر ثبت کرد و در سال ۱۳۶۹ آزاد شدم.

وی از نحوه اسارتش گفت و تصریح کرد: از ساعت ۷ شب عملیات والفجر۴ آغاز شد که این عملیات با شکست روبرو شد و نزدیک ساعت ۵ صبح اسیر شدیم همچنین در حین درگیری قبل از اسارت از ناحیه دست راست مجروح نیز شدم.

این آزاده و جانباز هشت سال دفاع مقدس یادآور شد: بیشترین دوستان ما در این عملیات شهید شدند و فقط چند نفر زنده ماندیم و اسیر شدیم.

وی ادامه داد: ما اسرا را اول در بصره می گرداندند تا به مردم شهر نمایش دهند. در شهر عده ای از عراقی ها غمگین بودند عده ای فحاشی می کردند و عده ای هم با سنگ و چوب و هر چی در دست آنها بود به سمت ما پرتاب می کردند. پس از آن ما را به زندان بردند و شش ماه در بصره اسیر بودیم.

DSCF5671 Copy 1024x584 روزی سه بار شکنجه شدن در دوران اسارت عادت ما شده بود

سختی های اسارت

وی گفت: در سلولهای ۲ در ۳ این زندان بین ۱۰ تا ۱۵ نفر را زندانی کرده بودند. حتی ظرف غذا و ظرف تخلیه مدفوع و ادرار ما یکی بود. از آغاز شب و تا خود صبح اگر کسی قضای حاجتی داشت باید در همین ظرف غذا کار خود را انجام می داد چراکه از سر شب تا فردا صبح به هیچ عنوان درب سلول را باز نمی کردند.

وی ادامه داد: صبح که درب سلول باز می شد باید سریعا و در کمتر از دقیقه ای ظرفی که در آن مدفوع بود را تمیز می کردیم و دوباره در همان ظرف غذا می گرفتیم حتی به قدری فرصت کمی برای اینکار به ما می دادند که گاهی اوقات تمام ظرف را نمی توانستیم تمیز کنیم و سوپ را نیز باید در همین ظرف نیمه تمیز می خوردیم.

این آزاده سرافراز تصریح کرد: در مدت این شش ماه هیچ حمامی نرفتیم و حتی زمانیکه به سرویس دستشویی می رفتیم فشار آب را بیش از حد کم می کردندو یا اینکه اصلا قطع می کردند.

وی یادآورشد: یکی از اسرا هم قفسه سینه اش تیر خورده بود که هر از چندگاهی از این زخم خون فوران می کرد و هم جراحت شدید دیگری در پایش داشت که عفونت کرده بود و کرم زده بود. در زمانهایی که برای هواخوری به بیرون سلول می رفتیم این دوست عزیزمان با چوب کرمها را از داخل زخم پایش در می آورد با همین زخمها شش ماه را گذراند تا اینکه به اردوگاه کرکوک رفتیم و از هم جدا شدیم.

وی عنوان کرد: بعد از سپری کردن این شش ماه ما را به اردوگاه صلاح الدین کرکوک بردند. زمانیکه اتوبوس ما به اردوگاه رسید عراقی ها تونل مرگ درست کرده بودند که با چوب و شلاق و کابل و هر چیزی که در دست آنها بود اسرا را مورد ضرب و شتم قرار دادند و زمانیکه اسرا به آسایشگاه اردوگاه رسیدند همه زخمی شده و به گوشه ای افتاده بودند.

این جانباز جبهه و جنگ خاطرنشان کرد: این آسایشگاه تازه ساز بود و به ما گفتند که این مکان نگهداری شماست و باید خودتان اینجا را محیا کنید. بچه ها با همین زخمها و خونریزی بدنشان مجبور شدند با دست خالی و با سنگ و آجر و بدون هیچگونه امکاناتی خاک و خار و ناهمواری کف اردوگاه را هموار و خود ما اسرا اردوگاه را بدون هیچ نوع وسیله ای کف سازی کنیم.

او ادامه داد: در هر یک از آسایشگاه ها بعد از تقسیم بالای ۱۰۰ اسیر حضور داشتند که برای خواب فقط به اندازه قد ما و به عرض تنها یک موزائیک فضا تعلق می گرفت.م هچنین در اردوگاه فقط یک ساعت صبح و یک ساعت بعدازظهر اجازه داشتیم از سلول بیرون بشیم.

DSCF5670 Copy 1024x584 روزی سه بار شکنجه شدن در دوران اسارت عادت ما شده بود

روزی سه بار تنبیه و ضرب و شتم در تمام دوران اسارت عادت ما شده بود

این آزاده رنج کشیده اما سرفراز عنوان کرد: ما در این مدت روزی سه مرتبه کتک می خوردیم اینقدر اینکار را انجام دادند که عادت کرده بودیم و اگر روزی این اتفاق نمی افتاد برای خود ما جای سوال بود که چرا کتکمان نمی زنند. حتی سه نفر از اسرا را بعلت ضرب و شتم زیاد با کابل در زیر آب داغ به شهادت رساندند.

وی تصریح کرد: اگر می فهمیدند کسی از اسرا عضو سپاه بوده است، هر روزه این فرد را بصورت جداگانه بیرون می بردند و درحد مرگ کتک می زدند.

وی در بخش پایانی سخنانش به پیدا شدن شهدای غواص اشاره کرد و گفت: این شهدای غواص در عملیات کربلای ۴ هم رزم ما بودند ما نیروی پیاده این عملیات بودیم و آنها غواص های خط شدن بودند. زمانیکه شبها این شهدا را در تلویزیون می بینم خاطره آن روزها برای من زنده می شود. شهدایی که الان وارد میهن می شوند خاطرات جنگ و جبهه را برای ما زنده می کنند.

وی ادامه داد: همه ی جوانان باید با دیدن این شهیدان درس بگیرند و بدانند که اگر ما امروز براحتی زندگی می کنیم از برکت خون همین شهیدان است و هوشیار باشند که دشمنان با جنگ نرم در آنها رسوخ نکنند و اعتقاد و آرمان ملی آنها را نابود نکنند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۵/۲۶
barat kolsomiyan

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی